ایرانی گیلانی
خاطره ای واقعی از یک رزمنده و جانباز به مناسبت هفته دفاع مقدس
هفت هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ. از هر ملیّتی! لر، آذری، شیرازی، کرد و بلوچ! از هر کداممان صدایی بلند می شد. اصفهانی ناله می کرد، لره با یا حسین(ع) گفتن، سعی می کرد دردش را ساکت کند، بلوچه از شدّت درد میله های دو طرف تخت را گرفته و بود و فشار می داد و شر شر عرق می ریخت و من هم خجالت و رودربایستی را گذاشته بودم کنار و یک نفس نعره می کشیدم و ننه ام را صدا می کردم!
فقط نفر آخر که یک رشتی بود؛ هم درد می کشید و هم میان آه وناله هایش کرکر می خندید. کم کم ماهایی که ناله می کردیم توجهمان به او جلب شد. حالا ما هفت نفری داشتیم او را نگاه می کردیم و او آخ و اوخ می کرد و بعد قهقهه می زد و می خندید.
مجروح بغل دستی ام که جفت پاهایش را گچ کرفته و سر وصورتش را باند پیچی کرده بودند با لهجه اصفهانی و نگرانی گفت: مگر بخش موجی ها طبقه بالا نیست؟ مجروح آن طرفی که بلوچ بود گفت: فکر کنم هم مجروح شده هم موجی. با نگرانی گفتم: نکند یکهویی بزنه سرش و بلند شود و دخلمان را بیاورد؟!
مجروح رشتی خنده اش را خورد، چهره اش از درد درهم شد و با لهجه غلیظ گیلکی گفت: شماها نگران من هستید؟ مجروح بلوچ گفت: بیشتر نگران خودمانیم. تو حالت خوبه؟ بنده خدا دوباره به قهقهه خندید و ما بیشتر نگران شدیم. داشتیم ماست هایمان را کیسه می کردیم، من یکی که اگر پاهایم آش و لاش نشده بود، یک لحظه هم معطّل نمی کردم و جانم را برمی داشتم و می زدم به چاک. مجرو ح رشتی ناله جانسوزی کرد و گفت: نترسید من حالم خوبه؟ مجروح اصفهانی گفت: معلومه! و به سر و وضع او اشاره کرد. مجروح رشتی دوباره خندید و گفت: نترسید من همه اش یاده مجروح شدنم می افتم و به خاطر همین می خندم. با تعجّب پرسیدم: مگه تو چطوری مجروح شدی که خنده داره؟ اوّلش نمی خواست ماجرا را برایمان تعریف کند امّا من و بچّه های دیگر که توجهشان جلب شده بود، آنقدر به مجروح رشتی اصرار کردیم تا این که قبول کرد واقعه مجروح شدنش را برایمان تعریف کند.
مجروح رشتی چند بار ناله وهر و کر کرد و بعد گفت: من و دوستانم که همه با هم همشهری بودیم در محاصره دشمن افتاده بودیم دیگر داشتیم شهادتینمان را میخواندیم دشمن هم لحظه به لحظه نزدیکمان می شد.
بین ما هیچ کس سالم نبود همه لت و پار شده و نای تکان خوردن نداشتند داشتیم خودمان را برای رسیدن دشمن و خوردن تیر خلاص و رفتن به بهشت آماده می کردیم که ...
مجروح رشتی بار دیگر به شدّت خندید. از خنده بلندش ما هم به خنده افتادیم. مجروح رشتی که با هر خنده بلند، یک قسمت از پانسمان روی شکمش خونی می شد، ادامه داد: آره ... داشتیم آماده شهادت می شدیم که یکهو از طرف خط خودی فریاد یا حسین(ع) و یا زهرا(س) بلند شد. من که از دیگران سالم تر بودم! به زحمت تکانی به خودم دادم و نیم خیز شدم. دیدم که ده ها بسیجی دارند تخته گاز به طرفمان می آیند با خوشحالی به دوستانم گفتم: بچّه ها دارند می آیند. بعد همگی با خوشحالی و به خیال اینکه آن ها از لشکر خودمان هستند شروع کردیم به زبان گیلکی کمک خواستن و صدا زدن آن ها. مجروح رشتی دوباره قهقهه زد و قسمت دیگری از پانسمان سرخ شد. امّا چشمتان روز بد نبیند همینکه آن بسیجی ها به نزدیکی ما رسیدند یکی شان به زبان ترکی فریادی زد و بعد همگی به طرف ما بدبخت ها که نای تکان خوردن نداشتیم تیراندازی کردند...
حالا ما مثل مجروح رشتی می خندیدیم و دست و پا می زدیم و بعضا قسمتی از پانسمان زخم هایمان سرخ می شد. بله آن بنده خداها وقتی سر و صدای ما را می شنوند خیال می کنند ما عراقی هستیم و داریم به زبان عربی داد و هوار می کنیم! دیگر نمی دانستند که ما داریم به زبان گیلکی داد و فریاد می کنیم من که از دیگران بهتر فارسی را بلد هستم شروع کردم به فارسی حرف زدن و امان خواستن و ناله کردن یکی شان با فارسی لهجه دار فریاد زد: آهای خاک بر سر ها مگر شما ایرانی هستید؟
با هزار مکافات توی آن تاریکی و آتش و گلوله حالی شان کردم که ما هم ایرانی هستیم امّا گیلانی!
بنده خداها به ما که رسیدند کلی شرمنده شدند بعدش با مهربانی زخم هایمان را پانسمان کردند و بیسیم زدند عقب تا بیایند ما را ببرند. حالا من که در بین دوستانم بهتر فارسی حرف می زدم با کسی که بین ترک ها فارسی بلد بود، نقش مترجم را بازی می کردیم و هم قربان صدقه یک دیگر می رفتیم و هم فحش می دادیم و گله می کردیم که چرا به زبان آدمیزاد کمک نخواستیم و منظورمان را نرسانده ایم!
تا نیم ساعت درد یادمان رفت و ما هم مثل مجروح رشتی می خندیدیم و ناله می کردیم. پرستار آمد وقتی خنده و ناله مان را دید با تعجّب پشت دستش زد و با لهجه ترکی گفت: وا شماها خل وچل شده اید؟
هر هشت نفری با صدای بلند خندیدیم و پرستار جانش را برداشت و فرارکرد.
داود امیریان
برگرفته از نشریه امتداد شماره 44
¤ علی اکبر کلاته سیفری | جمعه 88/7/3 :: ساعت 10:5 عصر
! روز قدس
روز قدس امسال نیز طبق سالهای گذشته برای انجام تکلیف و شکرانه حیات در نظام مقدس جمهوری اسلامی به همراه خانواده، راهی خیابان آزادی شدیم. از تقاطع بهبودی به بعد گروه ها و مردم را می شد به صورت منسجم دید و ما هم جزئی از این مردم و دریای خروشان امّت اسلامی شدیم.
در طول راه، در یکی، دو نقطه عدّه ای از سبز پوشان که تعدادشان از بیست نفرهم فراتر نمی رفت، حضور داشتند که از تقاطع دکتر قریب تعدادشان بیشتر می شد تا سر خیابان جمالزاده، امّا خیل عظیم نیروهای ارزشی جائی برای عرض اندام جدی برایشان باقی نمی گذاشت و در میان اقیانوس امّتِ حزب الله، گم شده بودند.
امروز سنگ محکی بود برای این افراد و حامیان پشتِ پرده آنان.
به نظرم نامگذاری خوارج، برای این افراد درست نیست و تنها شباهت آنان، «قرآن بر سر نیزه» و« استفاده از مقدّسات» برای رسیدن به اهدافشان است؛
حضرت علی (علیه السلام) خوارج را « افرادی که به دنبال حق هستند ولی راه را اشتباه رفته اند» معرفی می فرمایند و ابن عباس در خصوص خوارج می گوید: «پیشانی شان از شدّت سجده پینه بسته ، کف دستان و سر زانوهایشان از زیادی عبادت تاول زده است و لباس آنها شبیه لباس زاهدان می باشد.»
امّا امروز چیزی که در این جمعیت دیده نمی شد تقیّد و حتی ظاهر مذهبی بود، چه رسد به دنبال حق بودن.
استفاده از تصویر بنیانگذار روز با عظمت قدس، در بین تصویر موسوی و کروبی ( که بزرگترین جفا به امام راحل (ره) می باشد) و شعارهای« بسیجی حیا کن، اسرائیل را رها کن» و« نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» چه تعریفی دارد جز آنکه، عنوان منافق، برازنده شخصیّت این افراد می باشد و داغ ننگی است که تا پایان تاریخ بر پیشانی موسوی – خاتمی – کروبی و... خواهد ماند.
آنها بسیجی را جیره خوار می نامیدند!! نمی دانم شاید این رقم های 25 و 75 و 100 میلیون دلارهائی که اربابانشان برای نابودی نظام هزینه می کنند، به جیب بسیجی می رود؟؟!! اما یک چیزی را می دانم، اگر همین بسیجی نبود شاید امروز ناموس شما باده گردان مجالس شیوخ عرب بودند.
آنروز که گفتند آغاجاری گفته است:« با انتصاب خاتمی یکی از پایه های ولایت فقیه را زدیم و با انتصاب میر حسین باقیمانده آنرا نابود می کنیم» راستش باورش برایم آسان نبود، امّا امروز مشخص شد که صحنه گردانهای منافق ِ اغتشاش به چیزی جز حذف این ستون عظیم انقلاب ( ولایت فقیه که انقلاب و نظام بدون آن هیچ فرقی با نظام های شاهنشاهی و ... نخواهد داشت) رضایت نخواهند داد.
ولی کور خوانده اند و هنوز خروش حزب ا... و بسیجی را ندیده اند، زیرا سربازان ولایت، مطیع مولایشان هستند و تخطـّی از دستور « ولی امر» را حرام می دانند، امّا در عین حال منتظر یک اشاره از سیّد علی ( که جانم فدای او باد ) هستند تا طومار زندگی ننگین شان را درهم بپیچند.
¤ علی اکبر کلاته سیفری | جمعه 88/6/27 :: ساعت 11:57 عصر
?- توسل به آستان پروردگار ? ماه رمضان، اول سالِ بعضی از خواص و اهل سرّ ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ میباشد؛ پس شایسته است به کرم و رحمت الهی متوسّل شوی و از او درخواست کنی تا تو و هر آنچه که تو را در اجرای فرامین او، در طول سال آینده یاری میدهد نگه دارد.
?- توسل به حضرات ائمه معصومین(ع) مهمترین مسئلهای که سالک در شب اول ماه باید انجام دهد، توسل به نگهبانان و حامیان خود، یعنی ائمة مصومین(ع) میباشد. او باید آبرو و چهرة نورانی آنان را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دهد؛ زیرا روی سیاه و ظلمانى، شایستة توجه به خداوند با عظمت و صاحب جلال نیست. سالک باید در توسّل به آستان آن بزرگواران با لطافت بسیار سخن گوید و حالت گریه و تضرع و پریشانی خود را زیاد کند تا مورد قبول آن حضرات واقع شده، شفاعتش کنند و قبول و موفقیّت در اعمال را در راستای خشنودی خداوند برای او از حضرت احدیّت مسئلت و درخواست نمایند؛ زیرا حضرت حق کریم است و انسانهای بزرگوار و کریم را ردّ نخواهد کرد، به ویژه این اولیا که خداوند آنان را به عنوان دربهای رحمت و روشنیبخش راهش در بین آفریدهها قرار داده، آنان را با کرامت و بزرگواری تربیت نموده و دستور پناه دادن بندگانش را به آنان داده است. چه بسا ممکن است انسان هنگام توسّل، با عنایت یک ساعتة آنها به سعادتی نائل شود که با عبادت یک سال نمیتواند آن را کسب کند؛
?- پاک کردن اموال با خمس : از مراقبات و اعمال مهمی که سالک پس از توبه و پاک کردن قلب باید انجام دهد آن است که به وسیلة پرداختن خمس، خوردنیها و نوشیدنیها، پوشاک و مسکن و هر آنچه که شخص روزهدار با آن سر و کار دارد را پاک و طاهر نماید و بهتر آن است که خمس اموالش را ابتدای ماه بدهد تا عبادات و اعمالش از راه حلال انجام پذیرد. »
یاداشتی از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد بحرینی
برگرفته از سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
¤ علی اکبر کلاته سیفری | جمعه 88/5/30 :: ساعت 6:27 عصر
در آستانه ضیافت الهی
در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم نکاتی رابرای ورود به این ماه ضروری می دانم
?- ماه رجب و شعبان فرصت اهدائی خداوند به انسانها برای تزکیه نفس و خودسازی و آمادگی انسان برای ورود به ماه رمضان جهت میهمانی و ضیافت الهی است
?- در بعضی از احادیث ماه رمضان را ابتدای سال قمری برشمردهاند، چنانچه حضرت امام صادق(ع) فرمودهاند: «اگر ماه رمضان سالم و در امان باشد، تمام سال سالم خواهد بود» که به نظر می رسد سلامت معنوی و مصون ماندن از شیطان مراد است. بنابراین کسانی که اهل بیداری و توجهاند، قبل از ورود به این میهمانی بزرگ، در پی کسب آمادگیهای روحی لازم هستند، تا بتوانند از این فرصت ویژه بهترین بهرهها را بگیرند، و خصوصاً آنکه خود را برای ورود به شبهای قدر و برقراری ارتباط قوی و محکم با صاحب آن، یعنی حجّت حق در عالم مهیا کنند.
?- وقتی انسان سالک، دریافت که ماه مبارک رمضان آغاز سالی است که میتوان در آن، به وسیلة عبادت به سعادت و کمال دست یافت و در شب قدر، تدبیر و میزان امور رقم میخورد و دعاها مستجاب میشود، شایسته میبیند که با به جا آوردن نماز شکر، با سال گذشته وداع کرده، به استقبال سال آینده رود و به جهت نجات از خطرهای سال گذشته و دستیابی به رضایت پروردگار و توفیق درک سال جدید، با فراغت کامل و به دور از بیماریها و آفات باطنی و ظاهرى، شکر الهی را به جای آورد.
?-توبه نموده ، و از خداوند متعال به خاطر کوتاهیها و ظلمهایی که در حق خویش و خالق ومردم نموده، طلب عفو و گذشت کرده و از سستیهایی که در اصلاح و پاکی قلب، جهت توجه و عنایت خداوند روا داشته، و همچنین دربارة کمکاریهای اعضای و جوارح خود در عبادت و عقب انداختن توبة نصوح، از خداوند بخشش میطلبد و از جانب هر عضوی از اعضای خود صدقه میدهد؛ زیرا خداوند فرموده است: إنّ الحسنات یذهبن السّئیات کارهای نیک آثار گناهان را میزداید.آنگاه به جهت آثار و خواص فراوان صدقه، به ازای هر روز و شب از سال آینده، صدقه ای دهد.
نماز با فضیلت توبه: انس بن مالک میگوید: پیامبر اکرم(ص) روز یکشنبة ماه ذیقعده خارج شد و فرمود: ای مردم! کدام یک از شما میخواهد توبه کند؟ مردم گفتند: همه میخواهیم توبه کنیم. حضرت فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید و در هر رکعت پس از حمد، سه مرتبه سورة «قل هوالله احد» و یک بار «قل اعوذ برب الفلق» و یک بار نیز «قل اعوذ برب الناس» را بخوانید و سپس 70 مرتبه استغفار کنید.و در پایان استغفارها «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» گفته، پس از آن بگویید:
«یا عزیز یا غفّار إغفر لی ذنوبی و ذنوبَ جمیع المؤمنین و المؤمناتِ فإنّه لا یغفر الذّنوبَ إلّا أنت»، سپس پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر بندهای از امّت من که این عمل را انجام دهد، از آسمان به او خطاب میشود: ای بندة خدا! اعمالت را از سر گیر و دوباره شروع کن؛ زیرا توبة تو پذیرفته و گناهانت آمرزیده شده است. و ملکی از زیر عرش ندا میدهد: ای بندة خدا! برکات و خیرات الهی بر تو و بر خاندان تو و بر فرزندان تو باد! و ملکی دیگر چنین ندا میدهد که ای بندة خدا! دشمنان تو در قیامت از تو راضی میشوند! و ملکی دیگر میگوید: ای بندة خدا! با ایمان کامل میمیری و دین تو محفوظ میماند و قبرت گشاده و نورانی میگردد! و ملکی دیگر چنین ندا میدهد: ای بندة خدا! پدر و مادرت از دست تو راضی و خشنود میشوند، اگرچه بر تو خشمناک و ناراضی بودهاند و این نماز موجب بخشش پدر و مادر و فرزندانت گردید و روزی تو در دنیا و آخرت گسترش پیدا کرد و زیاد شد. در پایان هم جبرئیل میفرماید: خودم هنگام جان کندن نزد ملک الموت حاضر میشوم و سفارش تو را به او میکنم تا در آن لحظة سخت با تو مدارا و نرمی کند و فشار جان کندن هیچ خدشهای به تو وارد نسازد و روح تو از جسدت با ایمان خارج شود. مردم از آن حضرت(ص) سؤال کردند: اگر شخصی در غیر ماه این عمل را انجام دهد، همین آثار بر نماز وی مترتب است؟ حضرت فرمود: مانند همین امور برای او نیز هست و حضرت جبرئیل(ع) در هنگام معراج، این کلمات و نماز را به من تعلیم فرمود
یاداشتی از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد بحرینی
برگرفته از سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
...ادامه دارد
¤ علی اکبر کلاته سیفری | چهارشنبه 88/5/28 :: ساعت 9:17 عصر
مسابقه قدرت
وقتی صفت قدرت طلبی در انسانی احیا می شود وجدان او متلاشی گردیده و به زمره خطرناکترین موجودات خداوند تبدیل می گردد.
انتخابات مسابقه ورود به قدرت است که می تواند انگیزه شرکت در آن:
1. برای استفاده از فرصتها و تبدیل آن جهت خدمتگزاری به بندگان خدا خصوصا آنانیکه قدرت کافی برای رسیدن به حقوق حقّه شان را ندارند و در یک کلام انجام تکلیف الهی؛ که در زمان حاکمیّت ائمه(س) یا ولایت فقیه جامع الشرایط؛ این خصیصه موجب ارتقاء شخص و جامعه شده و یک عمل پسندیده محسوب می شود.
2. و یا برای رسیدن به جایگاهی بالاتر در دنیا و با هدف تسلّط بر جامعه و کسب امتیازات اجتماعی بیشتر برای خود و اطرافیانشان وارد این مسابقه می شوند که در نهایت باعث انحراف یک ملّت و یا یک مکتب می گردند ( که در این مورد معمولا استفاده از شیوه های غیر انسانی معمول می باشد.)
سابقون فریب شیطان نفس خود را خوردند و همه هستی خود را به میدان این مسابقه و تسلّط بر جامعه بعد از پیامبر (ص) آوردند. یک روز با تشکیل سقیفه در مقابل حکم خداوند و وصیّّت پیامبر (ص) امام برحق را خانه نشین کردند و برای قرنها مسیر امّتی را به انحراف کشیدند که پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) برای هدایتش سختیها و شکنجه های بسیاری را متحمّل شده بود و روز دیگر در نمایشگاه حکمیّت جهل و دورویی، حاکمیّت خدا و عقل را به چالش کشیدند؛
آنانی که با تکیه بر گذشته شان و همراه با پیامبر بودنشان و با تکیه بر شمشیر در راه اسلام زدنشان و با تکیه بر القاب پیامبر بخشیده شده شان شتر آراستند و جمل به راه انداخته و آتش نفاق بر جان امّت افکندند و در نهایت در مقابل عدالت و در سحر روزی دیگر بر فرق مولای عدالت شمشیر کین نواختند.
امّا امّت بیدار شده، و با چشم خود دیده، آنان که تمام افتخارشان این بود که عمری را در کنار پیامبر گذرانده و از زبان مبارک ایشان لقب ها گرفتند و در رکاب ایشان چه شمشیر ها زدند (صحابه) چه کردند با شریف ترین و نزدیک ترین افراد به پیامبر خود؛
حاشا از اینکه این امّت دوباره فریب صحابه را بخورد؛
حاشا از اینکه این امّت دوباره فریب سعد ابی وقاص ها را بخورد؛
دشمن باید بداند آرزوی به راه انداختن شتر سرخ موی دیگری را به وسیله نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص) و چند شقه کردن امّت را به گور خواهد برد؛
دشمن باید بداند امروز میلیون ها نفر در داخل ایران اسلامی و میلیون ها نفر در خارج از ایران تمام وجودشان را تقدیم سیّد علی ( که جانم فدای او باد ) می کنند و تا آخرین نفس در پشت سر ایشان ایستاده و از امام خود دفاع خواهند کرد.¤ علی اکبر کلاته سیفری | پنج شنبه 88/5/8 :: ساعت 11:37 عصر
! لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
:: خانه :: پست الکترونیک :: شناسنامه
:: پارسی بلاگ :: پشتیبانی پارسی بلاگ
:: بازدیدهای امروز :103
:: بازدیدهای دیروز :33
:: کل بازدیدها: 148393
درباره خودم
اشتراک در خبرنامه
لینک وبلاگ دوستان
گل نرگس
اسرارنامه
یک استکان چای داغ
برداشت
وقایع انتخابیه
زیر چشمی
یاد باد آن روزگاران یاد باد
نسل خمینی
دست نوشته های یک دانشجو
فرهنگ وسیاست
حرف های دل یک جوون ایرانی
وکیل الرعایا
روزنامه نگار مستقل
باز باران
وادی
مسعود ده نمکی
عدالت و پیشرفت توامان
حمید رسایی
بهشت خوبان
در برابر باد
نگرانی(خبرنگار دیجیتال)
طفیلی
خوب و بد
سهم نوشته های یک دانشجو
خبرنگار مسلمان
دولت اسلامی
دسته بندی یادداشت ها
احمدی نژاد[4] . شیطان[2] . شیوخ عرب . ضیافت الهی . طاق کسری . طلبگی . عالم میثاق . عذاب الهی . عزّت الهی . عشرت خانه . عمّار . عید قربان . فتنه . فرزند ملّت . فرزندان بسیجی . فریب . فقدان . فقر زدایی . فقیه جامع الشرایط . قدرت . قدسی . قرب الهی . کروبی . گاراژ . گروه های تحت حمایت آمریکا و اسرائیل . گیلانی . لحظه تحویل سال . لولاک لما خلقت الافلاک . لیله الرغائب . مادر معنوی . ماه مبارک رجب . ماه مبارک رمضان . مترجم . محسن رضایی . محصوص ماه رمضان . مرا تکان داد . مسابقه قدرت . مقام عظمای ولایت . مقام معظم رهبری . مقدسات . ملک الموت . میر حسین موسوی . میرحسین . نامردی ناکثین . نشست ژنو . نفاق . وسائل الشیعه . ولایت فقیه . ولی امر . یا زهرا(س) . آتش نفاق . آذری زبان . آغاجاری . احزاب سیاسی . احیاء آرمانهای امام . اصلاحات . اعتقادات . اغتشاش . افتخار . افتخار ایرانیان . السابقون . امام حسین (ع) . امام(ره) . امتحان الهی . امر رهبری . اندیشه های باطلی . اوج . بانوی بزرگ انقلاب . بسم الله الرحمان الرحیم . بسیجی . پرستار . پیام نوروزی . پیامبر اکرم(ص) . پیامبر(ص) . پیامر اکرم(ص) . پیش بینی . توفیق الهی . ثروت . جرات . جزء . جمعه . حاج سیّد احمد . حاکمیت . حسرت و ندامت . حضرت گریه نمود . حکمیت . خامنه ای . خوارج . در محضر امام . دفاع از امام . دل از نگاه رهبر . دوپهلو . دورویی . دولت نهم . ذات اقدس . رجب . رجب المرجب . رحمت الهی . رذایل اخلاقی . رزق مادّی و معنوی . رشتی . رهبر معظم انقلاب و رمضان . روز قدس . زیارت اهل قبور . سابقون . سبوح قدوس رب الملائکة والروح . سپیده دم . سران فتنه . سفید تر . سقیفه . سکوی پرش . سلمان فارسی . سنگ محک . سوره فجر . سی رکعت نماز . سید علی . سیّد علی . شجاعت وشهامت . شهوت . شهید رجایی . شیرین تر .
مطالب قبلی
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
اسفند 88
مرداد 89
آبان 89
بهمن 89